غلبه مادی مزاجهای مختلف (اخلاط چهارگانه) و غلبه آنها به طور عموم هر کدام مزههای خاص خود را دارند.
غلبه مادی مزاجهای مختلف (اخلاط چهارگانه) و غلبه آنها به طور عموم هر کدام مزههای خاص خود را دارند.
دم (شوری)، بلغم(شیرینی)، سوداء (ترشی) و صفرا (تلخی) است .
حال کسی که صفرا بر او غلبه کرده است و رفتارهای تند و تیز با عکس العملهای شدید و پرخاش و عصبانیت زود هنگام دارد، افراد به او لقب "اوقات تلخی" یعنی کسی که دارای مزاج صفرا است را میدهند یا در اصطلاح میگویند اوقاتت را تلخ نکن، چه آنکه عصبانیّت فرد را تحریک میکند و مزه صفرا که تلخ است در دهان قابل حس کردن برای صاحبان مزاج میباشد.
یادمان باشد احساس کردن هریک از طعمها و مزههای فوق بدون علت خوراکی، نشان دهنده غلبه مزاج و بیماری مربوط به مزاج و مزه مربوطه میباشد.
دم: شوری
بلغم: شیرینی
سودا: ترشی
صفرا: تلخی
با توجه به اختلاف نظرات که گاها به دلیل منابع نادرست پیش می آید در اینجا به نقل از کتاب قانونچه در طب، اخلاط و طعمهای آن و طعمهای اخلاط غیرطبیعی میپردازیم
نقل از کتاب قانوچه در طب تالیف محمود بن محمد بین عمر چغمینی خوارزمی
خلط در اصطلاح جسم تر و روانی را گویند که غذا نخست بار بدان تبدیل می شود.
خلط رطوبتی است اندر تن مردم روان و جایگاه طبیعی آن در رگهاست، و اندر اندامهای میانی تهی باشد، چون معده و جگر و سپرز و زهره و این خلط از غذا خیزد (ذخیره خارزمشاهی)
اخلاط چهار دسته اند:
1- خون که گرم و تر است و صفرا که گرم و خشک است و بلغم سرد و تر و سودا سرد و خشک است.
خون طبیعی سرخرنگ است و شیرین و بویی ندارد و خون غیر طبیعی مخالف آن است (یعنی رنگ و بو و مزه چیزی جز سرخ و شیرین و بی بو است)
2- صفرا طبیعی کف خون است و سرخرنگ مایل به زردی
صاف و سبک و در جگر تولید می گردد و اما غیرطبیعی آن چهار قسم دارد:
1-2- خلط زرد، صفرای مخلوط با رطوبت آبکی
2-2- صفرای برنگ زرده تخم مرغ، صفرایی که با رطوبت غلیظ آمیخته است
3-2- سفرای گندنائی رنگ که صفرای آمیخته با سفرای سوخته است. صفرایی تلخ که در معده تولید می گردد.
4-2- صفرای زنگاری رنگ که گرمترین نوع صفرا بوده و طبعی همانند زهر دارد که در جگر تولید می شود.
3- بلغم طبیعی آنست که قابلیت خون شدن داشته باشد و آن خونیست که نضج تمام نیافته است. اما غیرطبیعی آن پنج قسم است
1-3- نوع شیرین آمیخته با اندکی خلط گرم شیرین است
2-3- شور که آمیخته با صفرای سوخته است و گرمترین نوع بلغم است
3-3- ترش که بلغمی ناپخته که از حرارت کم بعمل می آید
4-3- دبش که جوهر خاکی بر آن غالب باشد که بسته ترین نوعهاست
5-3- نوع بیمزه که بر آن جوهر آبی غلبه کرده است و سردترین نوع بلغم است
4- سودا طبیعی در خون طبیعی و غیر طبیعی آن خلط سوخته است
که چون این سودا در همه تن بسیار گردد آن بیماری آید که مالیخولیا خوانند و چون بپوسد، تبهای ربع آید و آماس سپرز و اگر سودا اندر معده بسیار افتد، آن بیماری آرد که وراشهوه الکلیبه خوانند. و اما سودا به مزه ترش و برنگ خاکستر گون و تیره رنگ است.
در کتاب اهدایه المتعلمین از ابوبکر ربیع بن احمد الخوینی البخاری آمده است که:
دیگر نوع سودا آن بود که از سوختن اخلاط آمده بود و این بغایت بد بود و هر بیماری که وی آید کشنده بود و این چهارگونه بود
1-4- یکی از احتراق سودا طبیعی که نهایت بدی بو و برنگ سیاه و تابان بود و جانوران از آن بگریزند و مزه سرکه ترش و تیز دارد و اگر بر خاک افتد زمین از آن مانند سرکه بجوشد و اگر به روده ها برود ریش کند چنانکه بهتر نگردد و اگر از این سودا مالیخولیا آید، خداوندش بهتری نیابد و از این نوع سودا همه مضرت بود و هیچ منفعت نیست
2-4- نوع دیگر سودای طبیعی از احتراق بلغم است و این نوع نیز بد بوده و از پس تبهاء بلغمی آید و از آن تب ربع آید، گران رو و ریش ها گران رو بود و بود که نرود و اگر از این سودا مالیخویا آید، خبره آید و ابله و خواب ناک و نرم.
3-4- نوع دیگر از احتراق صفرا بوده و این سخت زیانکار بود مگر که تب ربع وی زودگذر بود و اما ریش ها و آماس ها که از این نوع سودا آید همه بد بود و بیشتر خوره گردد و اندام بفکند و اگر مالیخولیا آید از او خداوندش اندر جهنده بود و خشمناک و کشنده.
4-4- سودایی که از احتراق خون باشد این بهتر بود از آن انواع دیگر و اگر از این سودا مالیخولیا آید، خداوندش خندنده و سرود گوی بود.
همه سوداها که از احتراق اخلاط آید ماننده یکدیگر بود مگر آن سودا که از احتراق بلغم آمده بود که بدان تیزی و گرمی مانند سوداهای دیگر نیست.
اما کیفیت تولید اخلاط چنین است:
1- غذا که می تواند جز بدن آدمی شود هنگامیکه وارد معده شد به جسمی رونده شبیه باب کشک غلیظ تبدیل می شود که به آن کیلوس گویند سپس از راه رگهای ماساریقا جذب گشته و به جگر می رود و در آنجا پخته می شود و به کیموس که مانند کف پارئی مانند درد ته نشین و قسمتی از آن در اثر زیاد پختن سوخته و قسمت دیگر به علت کم پختگی خام مانده و کف آن صفرای طبیعی و رسوب و درد، سودای طبیعی و قسمت سوخته، آنکه لطیف است صفرای غیر طبیعی و آنکه غلیظ است سودای غیر طبیعی است و قسمت خام آن بلغم خواهد بود. قسمت مصفا که از این پختگی پدید می آید خون است.
اما سبب فاعلی خون طبیعی حرارت معتدل است و سبب مادی آن طعام و شراب معتدل و موافق مزاج است و سبب صوری، پختگی پاکیزه و خوب می باشد و سبب غائی، غذا دادن بدن و گرم و تر نگهداشتن آنست.
سبب فاعلی صفرای طبیعی حرارت معتدل است و سبب فاعلی صفرای سوخته فزونی حرارت است. سبب مادی آن غذای لطیف و گرم و شیرین و چرب و تند است و سبب صوری صفرای طبیعی نیک پختگی و صفرای غیرطبیعی زیاد پختگی و سبب غائی آن غذا دادن اعضایی است که لازم است اندکی در آن صفرا باشد و لطیف ساخت خون است تا به آسانی در جایی که تنگ است روان گردد و تحریک کردن امعاء تا نیازمندی به دفع مدفوع را آگاهی دهد.
اما سبب فاعلی بلغم کمی حرارت است، سبب مادی غذای غلیظ و لغزنده و سرد و تر است و سبب صوری کم پختگی و سبب نهایی آمادگی برای غذای بدن گشتن و تر نگهداشتن آن است
اما سبب فاعلی سودای طبیعی حرارت معتدل است و سودای سوخته حرارت زیاد خارج از اعتدال سبب مادی آن غذای غلیظ، گرم و کمی در رطوبت است. سبب صوری تفاله غذاست که رسوب کرده باشد و چنانکه روان نبوده، تحلیل نرود و سبب نهایی آن، غذا دادن به اعضایی است که لازم است در غذای آنها اندکی سودا باشد. آگاه کردن طبع به خواهش طعام به علت ریختن سودا ترش و دبش از سپرز (طحال) به دهانه معده و بواسطه ترشی و دبشی اشتها به غذا را بر می انگیزد.
دکتر بهنام
استفاده با ذکر منبع بلامانع است.
زمان افزایش دانش و آگاهی ما در ارتباط با غذاها و کیفیت زندگیست. در این بخش مقالاتی در حوزه سلامت و زیبایی در قالب طب مکمل سنتی ایرانی و چینی ارائه میشود.